English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (434 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
table U از دستور خارج کردن
tabled U از دستور خارج کردن
tables U از دستور خارج کردن
tabling U از دستور خارج کردن
lay on the table U از دستور خارج کردن
to put out of court U از دستور خارج کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lie on the table U از دستور خارج شدن
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
inactivate U غیر فعال کردن ناو از رده خارج کردن یکان
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
unship U خارج کردن
expulse U خارج کردن
derailing U از خط خارج کردن
ejecting U خارج کردن
derail U از خط خارج کردن
phase out U خارج کردن
ejects U خارج کردن
eject U خارج کردن
discharges U خارج کردن
derailed U از خط خارج کردن
bring out U خارج کردن
discharge U خارج کردن
to rule out U خارج کردن
extraction U خارج کردن
derails U از خط خارج کردن
ejected U خارج کردن
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
write-offs U از دفتر خارج کردن
swap out U مبادله کردن به خارج
exfiltration U خارج کردن از میدان
decivilize U از تمدن خارج کردن
to expel [from] U بزور خارج کردن [از]
disseise U ازتصرف خارج کردن
ablate U بریدن و خارج کردن
expectorate U ازشش خارج کردن
write off U از دفتر خارج کردن
write-off U از دفتر خارج کردن
defecates U خارج کردن مدفوع
phase out U به ترتیب خارج کردن
defecating U خارج کردن مدفوع
defecate U خارج کردن مدفوع
spew U با فشار خارج کردن
spewed U با فشار خارج کردن
disarms U از ضامن خارج کردن
defecated U خارج کردن مدفوع
disarmed U از ضامن خارج کردن
spews U با فشار خارج کردن
disarm U از ضامن خارج کردن
spewing U با فشار خارج کردن
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
expelled U منفصل کردن بزور خارج کردن
expelling U منفصل کردن بزور خارج کردن
expels U منفصل کردن بزور خارج کردن
expel U منفصل کردن بزور خارج کردن
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
reek U بخار ازدهان خارج کردن
bail U عمل خارج کردن اب قایق
emits U بیرون دادن خارج کردن
withdrawal U خارج کردن عقب کشیدن
withdrawals U خارج کردن عقب کشیدن
emitting U بیرون دادن خارج کردن
emitted U بیرون دادن خارج کردن
reeked U بخار ازدهان خارج کردن
reeking U بخار ازدهان خارج کردن
evacuated U اخراج خارج کردن یا شدن
reeks U بخار ازدهان خارج کردن
uncouple U از حالت زوجی خارج کردن
emit U بیرون دادن خارج کردن
unplugs U خارج کردن دو شاخه از سوکت
deconcentrate U از حالت تغلیظ خارج کردن
emancipate U از زیر سلطه خارج کردن
emancipated U از زیر سلطه خارج کردن
emancipates U از زیر سلطه خارج کردن
emancipating U از زیر سلطه خارج کردن
evacuate U اخراج خارج کردن یا شدن
unplug U خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugging U خارج کردن دو شاخه از سوکت
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
strike off the rolls U از صورت وکلا خارج کردن
unplugged U خارج کردن دو شاخه از سوکت
to phase out something U به ترتیب خارج کردن چیزی
evacuating U اخراج خارج کردن یا شدن
evacuates U اخراج خارج کردن یا شدن
obey U اجرا کردن دستور
obeying U اجرا کردن دستور
obeys U اجرا کردن دستور
brief U دستور خلاصه کردن
to issue instructions U دستور صادر کردن
obeyed U اجرا کردن دستور
briefest U دستور خلاصه کردن
briefed U دستور خلاصه کردن
briefer U دستور خلاصه کردن
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
breaks U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
break U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
snake out U خارج کردن کالا از انبار ناو
safing U از حالت مسلح بودن خارج کردن
bowdlerize U قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
emitting U بیرون دادن از خود خارج کردن
emit U بیرون دادن از خود خارج کردن
emitted U بیرون دادن از خود خارج کردن
emits U بیرون دادن از خود خارج کردن
to play in or out U با نواختن ارغنون یا سازدیگرواردیا خارج کردن
to act for somebody U به دستور کسی عمل کردن
deviation U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
to move one's operation offshore U شرکت خود را به خارج [از کشور] منتقل کردن
deviations U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
importation U عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
discarded U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discards U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discard U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
stripping crane U جرثقیل برای خارج کردن شمش از کوکیله
discarding U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
evict U خارج کردن خلع ید کردن
evicted U خارج کردن خلع ید کردن
evicting U خارج کردن خلع ید کردن
evicts U خارج کردن خلع ید کردن
release U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
smut U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
exfiltration U خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
externals U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
smuts U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
external U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
evictions U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
sidelines U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sideline U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelined U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
eviction U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
released U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
releases U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
sidelining U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
cancelling U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancels U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancel U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
break out U نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
justifying U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
kill U دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
cancel U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
kills U دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
cancelling U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
justify U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
cancels U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
justifies U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
denationalizing U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalising U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizes U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalize U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
deforest U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforesting U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
commenting U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
commented U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
comment U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
labeling U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
demonetization U سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
labels U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labelled U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
label U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
modes U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
directives U دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directive U دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
macro U کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
text U پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
Recent search history Forum search
1Potential
2off-season
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com